لب یار
لب یار

لب یار

نوبهار است


 

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی

که بسی گــُل بدمد باز و تو در گــِل باشی

کاروان رفت و تو در خواب وبیابان در پیش

حیف باشد که ز کار همه غافل باشی

خورشید بر گُل تابد و گل می‌شکفد، این خورشید بر دل تابد و دل افروخته گردد. گل چون شکفته شد، بلبل عاشق اوست. دل چون افروخته گردید، خدا عاشق اوست. گل در آخر می‌ریزد لکن این دل در کنف الطاف بی‌پایان مولای ازلی محفوظ می‌ماند «قلب المؤمن لا یموت ابدا»


خوشا به حال کسی که به این مقام رسد، مقامی که عابد و معبود یک، ساجد و مسجود یک. دیگر نه مرید است و نه مراد،نه خبر و نه استخبار، نه حد و نه رسم «لا مرید و لا مراد و لا خبر و لا استخبار و لا رسم و هو کل بکل»